از دعای داریوش بزرگ تا نابخردی های ما فرزندان ایران
از دعای داریوش بزرگ تا نابخردی های ما فرزندان ایران

  ♦️باران هایی که این روزها بر ایران می بارند ، بی سابقه نیستند ؛ از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها بپرسید که مثلا ۵٠ سال پیش اوضاع بارندگی چگونه بوده است ؟ بی‌تردید آنها باران های پر آب و برف های سنگین فراوانی را به یاد خواهند آورد و حتی از سیل هایی بزرگ برایتان خاطره‌ها […]

 

♦️باران هایی که این روزها بر ایران می بارند ، بی سابقه نیستند ؛ از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها بپرسید که مثلا ۵٠ سال پیش اوضاع بارندگی چگونه بوده است ؟ بی‌تردید آنها باران های پر آب و برف های سنگین فراوانی را به یاد خواهند آورد و حتی از سیل هایی بزرگ برایتان خاطره‌ها خواهند گفت .

♦️اما چرا سیل‌های دهه‌های گذشته – با آن همه فقر امکانات – به اندازه امروز خانمان برانداز نبودند ؟

♦️علت بسیار ساده است : پدربزرگ‌های ما و اجداد آنها، شهرها ، روستاها و راه های خود را مطابق با طبیعت میساختند ! اگر در دامنه کوهی ، مسیلی بود که آب های خروشان را در خود جای میداد ، به آن مسیل احترام می گذاشتند و هرگز برای ساختن راه و خانه ، پُرش نمی کردند . محل عبور آب ها را میشناختند و دام ها و باغ هایشان را در آن مسیر قرار نمیدادند . خانه ها را در فاصله و ارتفاع مطمئنی از آب رودخانه بنا میکردند . میدانستند که جنگل ها و مراتع ، فقط پوشش گیاهی نیستند بلکه سدی هستند در برابر سیل ؛ از این رو ، تنها به قدر ضرورت از آنها برداشت میکردند و … .

♦️اما در دهه‌های اخیر ، گویا تمام آن دانش تجربی انباشته شده در هزاره‌های متمادی، ناگهان بر باد رفت ، گو این که به آلزایمر دسته جمعی مبتلا شده باشیم !

♦️ما ناگهان با طبیعت ، نه غریبه که دشمن شدیم ، غافل از این که چاهی می‌کنیم از بهر خودمان !

♦️مسیل ها را شکاف هایی نابهنجار پنداشتیم و پُرشان کردیم (مانند مسیل کنار دروازه قرآن در شیراز) ، در مسیر صدها و شاید هزاران ساله سیلاب ها ، خاکریزی کردیم و راه آهن ساختیم تا آبهای خروشان به جای آن که در دشت های خالی از سکنه فروکش کنند یا به دریا بریزند ، به سمت شهرها بیایند (مانند آنچه در آق قلا رخ داد) ، جنگل ها و مراتع را تراشیدیم و ویلا ساختیم (مانند بخش های زیادی از شمال ایران) ، در کنار رودها خانه ها و رستوران‌های مجلل ساختیم (مانند رودهای اطراف تهران) و کارهای نابخردانه دیگری از این دست فراوان مرتکب شدیم .

♦️در این میان ، خشکسالی‌های مکرر، غفلت مان را مضاعف کرد و یادمان رفت که وقتی باران های شدید باز گردند و راه های قدیمی شان را منهدم یا اشغال شده ببینند، توقف نمی کنند بلکه این بار از روی خانه ها، جاده‌ها، پل ها و جنازه‌های ما رد میشوند … و قرعه این اتفاق گریزناپذیر به نام نوروز ١٣٩٨ افتاد تا شادی عید با غم عزا درآمیزد .

♦️ما ایرانی ها ، امروز تاوان بدرفتاری‌های احمقانه ای را میدهیم که با طبیعت داشته ایم و بی هیچ تردید و تعارفی ، اگر به خود نیاییم و عذر تقصیر به پیشگاه طبیعت نبریم و جبران مافات نکنیم، با هر بارندگی پشت‌مان خواهد لرزید که نکند این بار نویت ما باشد تا در کام هیولای سیل بلعیده شویم .

♦️بازشناسی راه آب هایی که دستخوش حماقت های ما شده اند و آزادسازی و بهسازی آنها برای پذیرش سیلاب های آتی ، حفظ و ترمیم جنگل ها و مراتع ، لایروبی سدها و رودخانه ها و عقب نشینی سریع از حریم آب ها و مسیل ها با تخریب بناهای ساخته شده در آنها، کارهایی هستند که باید به قید فوریت آغاز شوند .

♦️در غیر این صورت باید دست به دعا شویم و برخلاف آرزوی داریوش بزرگ ، از خدا بخواهیم که خشکسالی را در این سرزمین مستدام بدارد !